سه پیشران تابآوری فولاد خوزستان و پیام آن برای سیاستگذاری صنعتی ایران

تجربه فولاد خوزستان در چهار سال اخیر، الگویی گویا از تابآوری صنعتی در برابر فشارهای همزمان انرژی، مقررات، تأمین مالی و تحریمهاست. این تجربه نشان میدهد که با سه پیشران کلیدی؛ خوداتکایی انرژی و تضمین خوراک، یکپارچهسازی و دیجیتالسازی زنجیره، و چابکی تجاری در محیط ناپایدار سیاستی میتوان محدودیتها را به مزیت رقابتی تبدیل کرد.
به گزارش معدننیوز، تجربه فولاد خوزستان در چهار سال اخیر، الگویی گویا از تابآوری صنعتی در برابر فشارهای همزمان انرژی، مقررات، تأمین مالی و تحریمهاست. این تجربه نشان میدهد که با سه پیشران کلیدی؛ خوداتکایی انرژی و تضمین خوراک، یکپارچهسازی و دیجیتالسازی زنجیره، و چابکی تجاری در محیط ناپایدار سیاستی میتوان محدودیتها را به مزیت رقابتی تبدیل کرد.
صنعت فولاد ایران در سالهای اخیر تحت فشار چندگانه از ناحیه ناترازی انرژی، تلاطم مقررات، کمبود سرمایهگذاری و محدودیتهای صادراتی قرار داشته است. با اینحال، تجربه فولاد خوزستان نشان میدهد که میتوان با رویکردی راهبردی از دل تنگناها مسیر رشد و پایداری را گشود.
مدل این شرکت بر سه محور همافزا شکل گرفته است:
۱- پایداری تولید از مسیر خوداتکایی انرژی و تضمین مواد اولیه
تابآوری تولید در صنایع بزرگ فولادی امروز وابسته به تأمین پایدار انرژی و خوراک کورههاست. فولاد خوزستان در فاصله سالهای ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۴ به دلیل محدودیت برق، ۳.۴۱۳ میلیون تُن افت تولید و ۷۴۳,۲۹۰ میلیارد ریال کاهش درآمد را تجربه کرد. همین عدد، توجیه اقتصادی سرمایهگذاری در سبد خوداتکایی برق نزدیک به ۱٬۵۰۰ مگاوات را ایجاد کرد.
پاسخ شرکت، تملک نیروگاه خلیج فارس و بهرهبرداری از فاز نخست آن، همراه با توسعه نیروگاههای سیکل ترکیبی و خورشیدی بود. در حوزه خوراک نیز راهاندازی مگامدول “زمزم۳” برای تثبیت تولید آهن اسفنجی و بهرهبرداری از فولادسازی شادگان برای افزایش ظرفیت، حلقه تأمین را تکمیل کرد.
این اقدامات شکاف میان ظرفیت اسمی و تولید واقعی را کاهش داد و زنجیره ارزش گروه را مستحکم ساخت. همزمان، شرکت با دیجیتالیسازی سیستمهای نگهداشت و پایش توقفات خطوط تولید، از قطعیهای برق برای بازنوسازی و بهینهسازی استفاده کرده است.
۲- توسعه و فناوری؛ یکپارچهسازی بالادست و استقرار تحول دیجیتال
برای مهار ریسک تأمین مواد اولیه، فولاد خوزستان حلقههای بالادستی معدن را درونگروهی تقویت کرده است. در مجتمع سناباد، واحدهای دارای ظرفیت ۲.۵ میلیون تُن کنسانتره و ۲.۵ میلیون تُن گندله به همراه پروژه کنسانتره یکمیلیونتنی در حال اجرا، وابستگی به بازار آزاد را به حداقل رساندهاند.
در بعد فناوری، این شرکت بهصورت ساختاری لایههای اتوماسیون L2 و L3 را تکمیل کرده و از داده و هوش مصنوعی در نگهداشت پیشبینانه، بهینهسازی فرآیند احیا و فولادسازی بهره میبرد.
در حوزه محیطزیست نیز اقداماتی مانند اجرای دیوار توری باد (Wind Fencing) برای کنترل آلایندههای ذرات معلق و بازچرخانی کامل پساب صنعتی، فولاد خوزستان را به مسیر فولاد سبز نزدیک کرده و الزامات آتی مانند تعرفه کربنی اروپا را به فرصت مدیریتپذیر بدل ساخته است.
۳- بازرگانی و صادرات؛ چابکی در فضای تجاری غیرقابل پیشبینی
فولاد خوزستان در بازه ۱۴۰۰ تا نیمه ۱۴۰۴ با درآمد ۳ میلیارد دلار صادراتی، صدرنشین بازار صادرات فولاد ایران بوده است.
این موفقیت، نتیجه دو تصمیم کلیدی است:
تنوع جغرافیایی بازارهای صادراتی (از شرق آسیا تا شمال آفریقا)
بازطراحی ترکیب فروش داخلی و خارجی برای مدیریت ریسک
در دورههای بحران و تحریم، چرخش آگاهانه به بازار داخلی موجب پایداری زنجیره ملی فولاد شد، و در دورههای ثبات، صادرات مجدداً موتور ارزآوری کشور را تقویت کرد.
با وجود این، چالشهای کلان صنعت همچنان پابرجاست: افزایش سهم انرژی و حملونقل در بهای تمامشده، نوسانات ارزی، عوارض صادراتی و ابهام در تعریف خامفروشی از جمله عوامل فشار بر حاشیه سود شرکتهای فولادی است.
اتکای فولاد خوزستان به بورس کالا برای شفافیت قیمتگذاری و بهکارگیری ابزارهای مالی جدید برای پوشش ریسکها (ازجمله قراردادهای کشف پریمیوم) نشانهای از چابکی این مجموعه در سازگاری با محیط پرنوسان اقتصادی است.
جمعبندی و پیام سیاستگذاری
تجربه فولاد خوزستان نشان میدهد سیاست صنعتی در عصر محدودیت، باید بر سه اصل خوداتکایی انرژی، دیجیتالسازی زنجیره و چابکی بازار تکیه کند.
الگوی این شرکت میتواند مبنای تصمیمسازی برای سایر صنایع مادر (فولاد، مس، آلومینیوم و سیمان) باشد تا با شناخت دقیق ریسکها و نوآوری در راهکارها، از بحرانها فرصت بسازند.