برخاک می‌مانیم چون ریشه داریم

پرهام کریمی
برخاک می‌مانیم چون ریشه داریم

در روزگاری که صدای گلوله گاه بلندتر از صدای حقیقت می‌شود، در زمانی که برخی به‌دنبال راه فرارند، ما ایستاده‌ایم

در روزگاری که صدای گلوله گاه بلندتر از صدای حقیقت می‌شود، در زمانی که برخی به‌دنبال راه فرارند، ما ایستاده‌ایم.

ما، فرزندان این خاک، نسل غیرت و ریشه‌ایم. ما نه به پشت سر نگاه می‌کنیم و نه به راه گریز؛ نگاه ما به پیش است، رو به وطن، رو به خاکی که از خون دل‌های پاک ساخته شده.

ما از کشورمان دفاع می‌کنیم، چون وطن برای ما فقط یک نام روی نقشه نیست؛ وطن مادر ماست، عشق ماست، شرف ماست.

چگونه می‌توان از مادری گریخت که تمام عمر، آغوشش پناه‌مان بوده؟ چگونه می‌توان به روی خاکی پشت کرد که استخوان اجدادمان را در خود جای داده؟

ما نمی‌گریزیم. ما نمی‌ترسیم. ما نمی‌فروشیم و فرار نمی‌کنیم. فرار برای ما معنا ندارد، چون ریشه‌ها هرگز راهی برای رفتن نمی‌شناسند؛ آن‌ها تنها می‌مانند، عمیق‌تر می‌شوند و هر چه باد بوزد، محکم‌تر خاک را در آغوش می‌گیرند.

ما ایستاده‌ایم نه از روی اجبار، که از روی ایمان. ایمان داریم که اگر ما نمانیم، هیچ‌کس نمی‌ماند. اگر ما نایستیم، ستون خانه فرو می‌ریزد. ما از وطن‌مان دفاع می‌کنیم با دل، با جان، با فریاد و با خون اگر لازم باشد.

ما اهل رفتن نیستیم، ما اهل بودنیم. اهل ایستادن تا آخرین نفس. اهل ساختن، نه گریختن. اینجا وطن ماست. اگر قرار است آسمانی آتشین شود، زیر همین آسمان خواهیم ایستاد. اگر زمین بلرزد، بر همین خاک خواهیم ماند.

و تا نام ایران هست، ما نیز خواهیم بود؛ چون ما نه می‌ترسیم، نه عقب می‌کشیم، نه فرار می‌کنیم.

ما مردمان ماندن‌ایم، نه رفتن.